ترجمه از زبان ترکی عثمانی به فارسی در دورة ناصری

ترجمه از زبان ترکی عثمانی به فارسی در دورة ناصری
مطالعة موردی: ترجمه¬های محمدعارف اسپناقچی پاشازاده

نصرالله صالحی
چکیده:
ترجمه از زبانهای مختلف به فارسی از اوایل دورة قاجار به صورت جدی شکل گرفت. گسترش ارتباط ایران با دولتهای همجوار و نیز اروپایی یکی از عوامل شکل¬گیری جریان ترجمه در این دوره بود. با آغاز دوره ناصری(1264-1313/1848-1895) و به-ویژه با تشکیل دارالفنون مسئلة ترجمه به صورت جدی در کانون توجه قرار گرفت. از این رو، نهاد مهمی به نام «دارالترجمة خاصة همایونی» به ریاست میرزا محمدحسن¬خان اعتمادالسلطنه به وجود آمد و مترجمان متعددی که هریک به چند زبان مسلط بودند، جذب شدند. یکی از زبانهایی که برای ترجمه مورد توجه قرار گرفت، زبان ترکی عثمانی بود. شخص ناصرالدین شاه علاقه و توجه خاصی به آگاهی از گذشته و حال امپراتوری عثمانی داشت. علاقه و کنجکاوی او به شناخت پیشینة عثمانی تا جایی بود که گاه خود شخصاً دستور ترجمة کتابی خاص دربارة عثمانی را صادر می¬کرد. از این رو «وزیر انطباعات و رئیس دارالترجمة خاصة همایونی» یعنی اعتمادالسلطنه اقدام به جذب مترجمان شایسته¬ای از زبان ترکی عثمانی به فارسی کرد. یکی از این مترجمان که به عنوان کارمند رسمی دربار قاجار در خدمت وزیر انطباعات قرار گرفت، محمدعارف اسپناقچی پاشا¬زاده بود. محمدعارف، در اصل از ترکان عثمانی بود که درست معلوم نیست چه زمانی به ایران مهاجرت کرده است. وی به عنوان منشی و مترجم ترکی دارالترجمه در عهد ناصری آثار متعددی از ترکی به فارسی ترجمه کرد. او را می¬توان یکی از پرکارترین مترجمان و مؤلفان دهة پایانی سلطنت ناصرالدین شاه به¬شمار آورد. تعداد و حجم آثار باقی مانده از محمدعارف حاکی از تلاش و تکاپوی او در عرصة قلم و فرهنگ عصر ناصرالدین شاه است. از برخی اشاره¬هایی که در مقدمة آثار خود آورده، به خوبی پیداست که او به امر ترجمه و تألیف به عنوان یک وظیفة اداری و تکلیف کاری نگاه نمی¬کرده، بلکه تألیف و ترجمه را یک کار ارزشمند علمی که ماندگار خواهد بود می¬دانسته است. برخی از ترجمه¬های او تصحیح و منتشر شده و برخی هم به صورت خطی باقی مانده است. ترجمه¬های او از جهات گوناگون شایسته معرفی و بررسی است، کاری که هنوز صورت نگرفته است. در مقالة حاضر بعد از مروری بر جریان ترجمه از ترکی عثمانی به فارسی در دورة ناصری، به صورت موردی به معرفی محمدعارف و ترجمه¬های او پرداخته شده است.